محل تبلیغات شما



زهرا پور محمد» مشاور رئیس سازمان آموزش و پرورش شهر تهران در امور بانوان در این باره معتقد است: هدف از طرح شاداب سازی مدارس كشور كه از سال۷۹ مطرح شد، فراهم كردن شرایط و امكانات رفاهی برای دانش آموزان دختر بود، چرا كه دختران برخلاف پسران كه از تحرك فیزیكی بالایی برخوردارند، كم تحرك اند. پژوهش های علمی نیز در این باره بیانگر آن است كه كم تحركی دختران دانش آموز از نشاط آنان در محیط مدرسه می كاهد، به تبع آن نیز بهره برداری بچه ها از درس و كلاس كمتر می شود.
هلند یکی از کشورهایی است که از نظر کیفیت آموزشی رتبه بالایی دارد به مدرسه ابتدایی ویکن» بمعنی آسیاب بادی» در شهر کوچک نایمِخن می رویم. این نام را خود دانش آموزان برای مدرسه انتخاب کرده اند. این مدرسه در محله ای قرار دارد که مردمش از نظر مالی، جزء طبقه متوسط و متوسط رو به پایین هستند. از مادر یکی از شاگردان این مدرسه می پرسیم که ببینیم چرا این مدرسه را برای فرزندانش انتخاب کرده است. او در جواب می گوید: به همراه یکی از دانش آموزان ۱۰ ساله مدرسه، گشتی در
این نیازها با علایق یا خواست‌ها متفاوتند زیرا آن ها تمنای مدام دانش‌آموزان هستند. برای مثال پذیرش و مقبولیت، هنگامی که دانش‌آموز احساس کند از طرف معلم مورد پذیرش نمی‌باشد ضمن احساس بی‌اتکایی و بی‌اهمیت بودن سعی خواهد کرد که مقبولیت و پذیرش را از همسالان و شاید برخی از همسالان نامناسب خود دریافت کند که نتیجه‌ای جز دردسر برای معلم ببار نمی‌آورد. برخلاف نیازها، خواست ها یا علایق شامل مواردی است که ما دوست می‌داریم و فقدان آن ها ما را با مشکل جدی مواجهه نخواهد
همچنانکه خاطرات خوش دوران مدرسه برای همیشه در ذهن ماندگار است حادثه های تلخ رفتارهای تحقیرآمیز کلمات تلخ معلم ناظم و مدیر و حتی سخنهای بابای مدرسه هم هیچ گاه از صفحه ذهنمان پاک نمی شود. کاش قبول داشتیم حال که کارشناس فیزیک یا حتی از آن بالاتر شدیم این معلم بود که ما را عاشق درس فیزیک کرد او اخلاق و سرشت انسانیت را با درس فیزیک مخلوط کرد و این عنصر را به خورد ما داد تا فیزیک با وجودمان ترکیب شود و دیگر از ما تجزیه نشود.
کاش می شد خنده را تدریس کرد کارگاه خوشدلی تاًسیس کرد کاش می شد عشق را تعلیم داد ناامیدان را امید و بیم داد شاد بود و شادمانی را ستود با نشاط دیگران ، دلشاد بود کاش می شد دشمنی را سر برید دوستی را مثل شربت سر کشید دشمن بی رحمی و اجحاف بود دوستدار نیکی و انصاف بود کاش می شد پشت پا زد بر غرور دور شد از خود پسندی، دور دور با صفا و یکدل و آزاده بود مثل شبنم بی ریا و ساده بود از دو رنگی و ریا پرهیز کرد کینه را در سینه حلق آویز کرد کاش می شد ساده و آزاد زیست در
وقتی دالایی لاما جایزه صلح نوبل سال 1989 را دریافت كرد، یك خبرنگار از او پرسید: حالا بعد از این چه؟ می خواهید چه كار كنید؟ او لبخندی زد و گفت: انگار هر كاری كه ما آدم ها انجام می دهیم، مثلا خانه یا ماشینی می خریم، غذایی می خوریم، دوستی پیدا می كنیم و حتی به جوایز بزرگی نائل می شویم، هرگز برایمان كافی نیست. ما آدم ها همیشه به دنبال بیشتر و بیشتریم، اما بیشترها وما بهتر نیستند. من فقط آرزو می كنم كه خودم و همة آدم ها هر چه زودتر بفهمند كه شادی و رضایت شان

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گروه خدمات مالی سپنا حساب